جوانی زیر گوش مادر زد تا بزور پول اعتیادش فراهم شود،در حالی که روی همان دستی که
تزریق میکرد، خالکوبی کرده بود "سلطان غم مادر"...
هی دیوونه ها !!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
اوه اوه چقدر زیادین!! هیچی به کارتون برسید ....خدا شفاتون بده....!
یاد گرفتم دستانم که یخ زد دیگر دستان کسی را نگیرم .جیب هایم ماندنی ترند....
همیشه بچگیام دوست داشتم وقتی گریه میگردم بغلم کنن و بگن:
hiss.momi is here .momi loves you...اما
متاسفانه اکثر مواقع میگفتن :خفه خون بگیر تا ندادم نون خشکی ببرتت...
ماهی هم پرواز کرد...
حتی شوری دریا هم برای نمک گیر کردنش کافی نبود...